آنچه در این مقاله میخوانید [پنهانسازی]
وقتی که با اثرات دلبستگی ناایمن آشنا شوید، متوجه میشوید که چگونه تجربیات کودکی ما بر روابط بزرگسالی ما تاثیر میگذارند. روابط انسانی پیچیدگی زیادی دارند اما ریشه خیلی از مشکلات و چالشهایی که در روابط عاطفی تجربه میکنیم به کودکی ما برمیگردد. نظریه دلبستگی توضیح میدهد که چگونگی تعامل ما با والدین در دوران کودکی به شکلگیری الگوهایی در ذهن ما منجر شده که تا بزرگسالی با ما همراه هستند.
در این محتوا قصد داریم که اثرات دلبستگی ناایمن را بررسی کنیم و بپردازیم به اینکه دلبستگیهایی که ریشه در فقدان بیثباتی یا سردی عاطفی دارند، در سه دسته اصلی اضطرابی، اجتنابی و دو سوگرا (نامنظم) قابل شناسایی میباشند.
دلبستگی ناایمن اضطرابی
یکی از مهمترین اثرات دلبستگی ناایمن از نوع اضطرابی است. این اثر در کودکان شکل میگیرد که تجربه طرد شدن توسط مراقب اصلی خود را دارند. این طرد شدگی ممکن است فیزیکی یا عاطفی باشد. برای مثال نبود مادر برای مدت زمان طولانی یا حضور مادر اما عدم توجه و امنیت عاطفی همه و همه میتوانند باعث دلبستگی ناایمن اضطرابی شوند.
کودک در این شرایط به شدت احساس اضطراب داشته و وقتی والد از کنارش میرود واکنش شدیدی از خود نشان میدهد. برای مثال گریه مداوم، جیغ زدن، بی قراری و حتی وابستگی افراطی بعد از بازگشت والد از نشانههای این اثر دلبستگی ناایمن هستند.
جالب است بدانید که این اضطراب در بزرگسالی نیز ادامه پیدا میکند و افراد با سبک دلبستگی اضطرابی روابط پرتنش و با وابسته را تجربه می کنند. این افراد مدام با ترس از رها شدن زندگی می کنند و به شریک عاطفی خود می چسبند و نیاز مبرمی به محبت و توجه دارند. این دلبستگی تا حدی افراطی می شود که فرد با خود جملات این چنین را مرور می کند؛ « نکنه ولم کنه؟» «اگه نباشه چی میشه؟» «من بدون اون نمی تونم زندگی کنم» و…
ویژگی مهم بعدی برای افراد با دلبستگی ناایمن اضطرابی ناتوانی در تنها بودن است. این افراد بلافاصله بعد از اتمام یک رابطه وارد رابطه بعدی میشوند. بدون اینکه فرصتی برای پردازش احساسات یا یادگیری از تجربه قبلی داشته باشند. به همین منظور کیفیت روابط این افراد بسیار پایین بوده و رابطه بیشتر وسیلهای برای کاهش اضطراب است نه انتخاب آگاهانه و سالم.
دلبستگی نا ایمن اجتنابی
یکی دیگر از اثرات دلبستگی ناایمن نوع اجتنابی آن است که نقاب آرامش با زخم درون همراه میشود. این نوع دلبستگی زمانی شکل میگیرد که کودک تجربه بیتوجهی یا نبود پاسخ مناسب از سوی والد را داشته باشد. والد ممکن است به صورت فیزیکی کنار کودک حاضر شود اما به نیازهای عاطفی او پاسخ نداده و کودک یاد میگیرد که برای محافظت از خود احساسات رونیاش را سرکوب کند.
وقتی که این والدین بعد از غیبت برمیگردند، کودک به آنها بیاعتنا میشود. به این شکل که به سمت آنها نرفته و واکنش عاطفی نشان نمیدهد. این بیتفاوتی ظاهری ساز و کاری دفاعی برای مقابله با طرد شدن است. کودک این جمله را با خود مرور میکند؛ تو که رفتی حالا هم دیگه نمیخوام ببینمت.
در بزرگسالی این افراد معمولاً درونگرا، ساکت و مستقل به نظر میرسند. اما زیر این نقاب سکوت و استقلال میل شدیدی به ارتباط دارند. این افراد از صمیمیت میترسند زیرا یاد گرفتند که صمیمیت به ترک شدن آنها ختم میشود. پس به طور ناخودآگاه از ایجاد روابط عاطفی اجتناب میکنند.
دلبستگی اجتنابی موجب میشود که این افراد روابط کمی را تجربه کنند و اغلب احساس تنهایی داشته باشند. اما باز هم تمایلی به باز کردن درهای قلبشان نخواهند داشت. این افراد خود را متقاعد میکنند که اینطوری خیالم راحتتره و اگه با کسی صمیمی نشم، دیگه کسی نمیتونه منو ترک کنه. اما همین محافظت درونی هزینه بسیار سنگینی دارد و باعث ناتوانی در تجربه عشق واقعی صمیمیت عمیق و ارتباط امن خواهد شد.
دلبستگی نا ایمن دو سوگرا یا نامنظم
مورد بعدی که در اثرات دلبستگی ناایمن باید به آن اشاره کنیم، دلبستگی نامنظم است که فرد دائماً بین عشق و طرد در نوسان است. این دلبستگی وقتی شکل میگیرد که کودک تجربه متناقض از والد خود داشته باشد. یک روز والد مهربان و در دسترس و روز دیگر خشمگین و طرد کننده است. یک روز به نوازش کودک پرداخته و روز دیگر به دعوا می پردازد. همین بی ثباتی ذهن کودک را مشغول می کند که آیا مامان من و دوست داره؟ در نتیجه سبک دلبستگی پر از نوسان و تناقض شکل می گیرد.
این افراد، در سنین بزرگسالی روابط آشفته و پر از تنش را تجربه می کنند و شریک عاطفی آن ها نیز نمی داند که باید منتظر احساس عشق باشد یا طرد شدگی؟ گاهی اوقات معشوق خود را به شدت نیازمند و مهربان میبینند و گاهی سرد و پرخاشگر. این نوسانات احساسی برای خود فرد و شریک زندگی اش خسته کننده و آسیب زا خواهد بود. خیلی از افراد با ویژگیهای شخصیت مرزی در این دستهبندی قرار میگیرند.
این افراد اغلب رفتارهای پرخطر مانند روابط جنسی متعدد، آسیب به خود یا رفتارهای انفجاری دارند. در نتیجه نیاز به توجه اضطراب از طرد شدن و بیثباتی در هویت شخصی از ویژگی های این دلبستگی نا ایمن به شمار میآید.
چنین افرادی قادر نیستند تصمیم بگیرند که آیا رابطه برایشان امن است یا نه؟ این افراد ممکن است یک لحظه در آغوش شریکشان گریه کنند و در لحظه بعد از او متنفر شوند. چنین الگوی رفتاری برای طرف مقابل گیج کننده و آزاردهنده خواهد بود. در نتیجه رابطه را به چرخه سرشار از کشمکشهای احساسی تبدیل میکند.
سخن آخر
خوشبختانه اثرات دلبستگی ناایمن در زندگی اگرچه ریشه در تجربیات اولیه دارند، اما قابل تغییر و درمان هستند. بعد از اینکه با اثرات دلبستگی ناایمن آشنا شدید، باید بدانید که افراد با این دلبستگیها میتوانند یاد بگیرند که ارزشمندند حتی اگر تنها باشند. همچنین فهم اینکه رفتارهای ما در روابط همیشه از انتخاب های آگاهانه نمیآید، بلکه نتیجه الگوهای غلط کودکی ما هستند میتواند درک عمیقتری به ما در روابطمان بدهد و همین درک اولین گام برای رهایی و رشد است. اگر احساس میکنید که درگیر اثرات دلبستگی نا ایمن شدهاید، ما در مجموعه دریچه آگاهی کمکتان میکنیم تا از این احساسات رها شوید.