آنچه در این مقاله میخوانید [پنهانسازی]
روابط خانوادگی بخش بنیادین زندگی ما هستند. زیرا خانواده جایی است که شخصیتمان در آن شکل میگیرد و در آن احساس امنیت میکنیم و ارزش های زندگی را از آنجا میآموزیم. اما آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا گاهی حتی نزدیکترین افراد به ما نمیتوانند ما را درک کنند؟ در این موقعیت است که روانشناسی خانواده اهمیت پیدا میکند. در این مطلب از دریچه آگاهی به بررسی تاثیر روانشناسی بر روابط خانوادگی میپردازیم.
همان قدر که ساختن خانواده ای حمایتگر اهمیت دارد، روانشناسی نیز در خانواده نقش پر رنگی ایفا میکند. طی سال های اخیر گرایش به بهره بردن از خدمات روانشناسی و مشاوره در خانواده افزایش زیادی یافته و افراد متعددی پی بردهاند که تراپی فقط مخصوص افراد مشکلدار نیست. بلکه تراپی یک ابزار برای بهبود ارتباطات و رفع هرگونه سوء تفاهم است. اما این فرایند همیشه بدون چالش نیست و در کنار نکات مثبت، دگرگونیهای عمیق نیز در خانواده ایجاد میکند.
چرا با شروع تراپی روابط خانوادگی دچار تغییر میشوند؟
در امر بررسی تاثیر روانشناسی بر روابط خانوادگی باید بگوییم که وقتی که هر کدام از اعضای خانواده تراپی را آغاز کنند، به مرور شناخت بهتری نسبت به خود پیدا کرده و خواستهها الگوهای رفتاری و زخمهای خود را میشناسند که اکثر این موارد در بستر خانواده شکل گرفتهاند.
همین آگاهی تازه باعث تغییراتی در رفتار آن فرد خواهد شد. برای مثال ممکن است فردی که همیشه ساکت بود، شروع به بیان درخواست هایش کند و اجازه ندهد که کسی مرزهای شخصی او را نقض کند. کاملا طبیعی است که این تغییرات گاهی اوقات باعث مقاومت سایر اعضای خانواده شوند.
اما این موضوع جنبه مثبت خاص خود را نیز دارد. زیرا روانشناسی کمک میکند که خیلی از سوء تفاهمها که از عدم شناخت درست نیازهای یکدیگر به وجود میآیند، با گفتگو و شناخت بیشتر حل شوند. جنبه مثبت مراجعه اعضای خانواده به تراپی شامل موارد زیر میشود؛
- فرد یاد میگیرد که احساسات خود را به خوبی بیان کند.
- تعیین مرزهای سالم توسط افراد خانواده انجام میشود.
- فردی که به تراپی میرود، میآموزد که چطور به زبان مشترک با اطرافیان برسد.
- در نهایت به این باور میرسد که تعارض الزاماً به معنای دشمنی نیست.
روانشناسی چگونه تعارضات خانوادگی را حل میکند؟
تعارض بخش طبیعی هر رابطهای است. اما وقتی که افراد زبان هم را متوجه نمیشوند، این تعارض به اختلافات عمیق و حتی جدایی عاطفی منجر خواهد شد. در چنین موقعیتی است که تاثیر روانشناسی بر روابط خانوادگی بیشتر به چشم میآید. روانشناسی از طریق راههای زیر میتواند تعارضات خانوادگی را حل کند؛
- شناسایی الگوهای تکراری آسیبزا: الگوهایی مانند کنترلگری، قهر، بی توجهی یا فداکاری های بیش از اندازه
- درک علت رفتارهای دیگران: برای مثال؛ فهمیدن نگرانی بیش از حد مادر که خود کودکی پر اضطرابی داشته.
- تمرین زبان مشترک: کمک به همه اعضای خانواده برای اینکه بتوانند احساسات و خواستههایشان را بدون سرزنش یا خشونت مطرح کنند.
- ایجاد درک متقابل: درک متقابل حتی بدون توافق میتواند فضای امنی را برای گفتگو به وجود بیاورد.
تراپی برای همه است نه فقط برای بیماران!
باور غلطی که وجود دارد این است کسی که مشکل دارد باید به تراپی برود در حالی که مراجعه به روان درمانگر یا مشاور به معنای پذیرش مسئولیت رشد شخصی است. تراپی فرصتی است برای شناخت خود و بهبود رابطه با دیگران
اگر تراپیست به شکل مستقیم یا غیر مستقیم اعضای خانواده شما را سرزنش کرد یا شما را در مقابل آن ها قرار داد، این احتمال وجود دارد که با رویکرد حرفهای درستی مواجه نشدهاید و بهتر است که به تراپیست خود را عوض کنید. زیرا یک روان درمانگر حرفهای کمک میکند که هم به درک بهتری از خودتان برسید و هم بتوانید دیگران را در جایگاه انسانیشان ببینید. ما در مجموعه دریچه آگاهی برای رسیدن به این درک کنارتان هستیم.
تاثیرات روانشناسی بر خانواده
بعد از بررسی کلیات ماجرا در ادامه هر کدام از ابعاد جداگانه تاثیر روانشناسی بر روابط خانوادگی را بررسی میکنیم؛
روانشناسی و مرزهای سالم در خانواده
یکی از مهمترین مفاهیمی که در تاثیر روانشناسی بر روابط خانوادگی باید به آن بپردازیم این است که روانشناسی مفاهیمی مانند: مرزهای سالم را وارد فضای خانواده میکند. خیلی از والدین ممکن است تصور کنند چون نگران فرزندشان هستند، حق دارند وارد تمام زوایای زندگی او شوند. اما روانشناسی به این فرزند یاد میدهد که نگرانی صرفاً مجوز ورود به حریم شخصی نیست. احترام متقابل نتیجه پذیرش مرزهای سالم و شخصی است. وقتی که والدین و فرزندان بتوانند مرزهای شخصی هم را به رسمیت بشناسند قطعاً رابطهای عمیقتر و محترمانهتر خواهند داشت.
درک گذشته و ساختن حال
یکی دیگر از مهمترین مواردی که در لیست تاثیر روانشناسی بر روابط خانوادگی باید به آن اشاره شود درک ریشههای رفتاری است. گاهی اوقات فقط وقتی متوجه میشویم پدر یا مادرمان چه رنجهایی را در گذشته تجربه کردهاند میتوانیم رفتار امروز آنها را بهتر درک کنیم. برای مثال پدری که سختگیر است، در کودکی احساس بیارزشی میکرد. مادری که همیشه نگران است در کودکی احساس امنیت نداشت. این درک از گذشته به هیچ عنوان توجیهگر رفتار آسیب زننده والدین نیست. اما باعث میشود که ما کمتر قضاوت کنیم و بهتر به گفتگو با آنها بنشینیم.
ابزاری برای ساختن خانه امن تر
در نهایت روانشناسی خانوادگی ابزاری موثر برای سرزنش نیست. بلکه فرصت مهمی برای بازسازی خانواده است. شما میتوانید با کمک روانشناسی به بازسازی ارتباط، اعتماد، احترام و مهر بپردازید. وقتی اعضای خانواده یاد بگیرند حرف بزنند، گوش کنند، بپذیرند و رشد کنند، خانه به فضایی امن تبدیل میشود نه یک میدان جنگ پنهان.
سخن آخر
روانشناسی، اگر به درستی و با مشاور حرفهای دنبال شود، میتواند چراغی در تاریکی روابط پرتنش خانوادگی باشد. نه برای اینکه کسی را مقصر معرفی کند، بلکه برای اینکه به همه اعضای خانواده این پیام را برساند: “همه ما در حال یادگیری هستیم؛ بیایید به جای قضاوت، با هم تمرین کنیم.” در دنیایی که ارتباطات هر روز پیچیده تر میشود، روانشناسی میتواند به ما کمک کند تا روابطی روشنتر، واقعیتر و مهربانتر با خانوادهمان بسازیم. مجموعه دریچه آگاهی با مدیریت سرکار خانم ندا بهشتی برای ساختن خانواده ای بهتر، در خدمت شماست.